ظاهراً درد و رنج مردم اهواز را پایانی نیست. کلانشهری که مرکز یکی از مهمترین استانهای کشور است و مدیریت صحیح در آن میتواند الگویی برای تمام شهرهای خوزستان باشد رفته رفته به شهری غیرقابل سکونت تبدیل میشود، شهری که زیرساختهای آن هر روز فرسودهتر از قبل میشود و مردم ساکن در آن را با مشکلات متعددی روبرو میکند.
از آبگرفتگی خیابانها و معابر در جریان بارندگی گرفته تا بالا زدن و سرازیر شدن فاضلاب در هر کوی و برزن آن، از چالهچولههای فراوان در معابر عمومی گرفته تا پیادهروهای غیرهمسطح که انسان سالم هم قادر به عبور از آن نیست، از سد معبر در خیابانها و ورودیهای شهر گرفته تا فرسودگی جداول، خیابانها و کوچهها همه حکایت از مدیریت ضعیف و ناکارآمد این کلانشهر دارند.
طنین رگبار مسلسلها در شبهای اهواز و در محلات مختلف به امری عادی تبدیل شده و اخیراً و در حدی وسیع سرقت دربهای چاههای فاضلاب (منهولها) مردم را با مشکلات بهداشتی و خطر رفت و آمد مواجه نموده است.
شهر اهواز هماکنون در تصرف زبالهگردهاست که همراه با گاریهایشان و سهچرخهایشان هر کوی و برزنی را درمینوردند، کیسههای زباله را میدرند و محتویات آن را در خیابانها و کوچهها پخش میکنند و صدای ناهنجار عبور و مرور آنها آسایش را از مردم سلب نموده است.
نگارنده قبل از اینکه دست به قلم شود مسائل را با مسئولین استانداری، آب و فاضلاب و فرمانداری اهواز در میان گذاشته است ولی هیچ بازخوردی از طرح مسائل خود نگرفته است. رسانهها هم گویی در این شهر حضور ندارند یا احساس مسئولیت نمیکنند. صداوسیما هم که معمولاً به همه جا سرک میکشد ظاهراً این نارساییها را نمیبیند یا انعکاس آنها را مفید و یا شاید صلاح نمیداند.
امیدوارم مسئولین استان و شهرستان اهواز همت کنند و نسبت به رفع نارساییها اقدام نمایند. این نوع مدیریت و این بینظمی در شان مردم شریف و رنج کشیده اهواز و خوزستان نیست.
فرج اله خبیر
روزنامه جمهوری اسلامی پنجشنبه ۱۴۰۰/۸/۲۷